سلام بر محرم

 

نسیم به سلام در برگ های تقویم پیچید و ورق خورد تقویم، روز به روز شد زمان و باز رسیدیم به آغاز محرم و جان ها آکنده از اندوه شد، اندوه ماتم حقیقت که در کربلا بر نیزه شد. اندوه به خون کشیدن خورشید حق که خورشید آسمان را به ماتم کشاند و اندوه یتیمی بشریت که در قامت استوار امام حسین علیه السلام «ابوت» را می دید...


...و اینک در آغاز محرم، دگرباره سیه می پوشیم. من سیه می پوشم، تو سیه می پوشی، او سیه می پوشد و همه ما در سوگ سپیده حقیقت سیه  می پوشیم. درودیوار شهر هم با ما همراهی و همنوایی می کنند و تا چشم کار می کند، پرچم هایی را می بینی که نشانه محرم است و مساجد و حسینیه ها و تکایا و خیمه هایی که حسین، علیه السلام را فریاد می کند تا بگوید «هل من ناصر ینصرنی». مولا در محرم ۶۱، امروز هم پاسخ می گیرد و ما، همه اهل عشق می خواهیم نسبت خود را از یک تماشاچی به یک سرباز تغییر دهیم، پس محرم برای ما معنایی افزون تر از یک ماه دارد و عاشورا هم برای ما نه یک روز تاریخی بلکه تاریخ همیشه عشق است و...